۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

تشکیک سایت رجانیوز با علامت تعجب به "معظم" و "کبیر بودن" علی خامنه ای



سایت رجانیوز هم به برخی القابی که آخوندهای حکومتی و جیره خواری نظیر جوادی املی به علی خامنه ای می دهند شک کرد و در عنوان خبری با علامت تعجب (!) نوشت : «آیت الله معظّم خامنه ای کبیر!» ؛ از اینرو می بینیم که ایت الله بودن آنهم از نوع کبیر و معظمش حتی در میان هواداران حاکمیت محل شک و شبهه دارد.

مطلبی به نقل از رجانیوز در این باره :

علامه حسن زاده آملی در متن اهدای کتاب خود به مقام معظم رهبری، معظم له را مصداق بارز « نرفع درجات من نشاء» دانست.

آیت الله حسن حسن زاده آملی به مناسبت کنگره حضرت زهرا سلام الله علیها، کتاب خویش را به مقام معظم رهبری اهدا کرد. متن این اهدا که در آغاز این کتاب درج شده به مناسبت سفر مقام معظم رهبری به شهر قم ، منتشر می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
این صحیفه نور موسوم به « فص حکمة عصمتیه فی کلمة فاطمیة» به مناسبت تاسیس نخستین کنگره تجلیل و تکریم از عصمة الله الکبری و ثمرة شجرة الیقین و احسن منازل القرآن و بقیة النبوة و مشکوة الولایة و الامامة حضرت فاطمه بنت خاتم الانیباء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم که به فرمان همایون و خجسته رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله معظم خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- در ساری مازندران ایران برگزار می شود؛ با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید، به حضور آن قائد ولیّ وفیّ و رائد سائس حفی، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» تقدیم می گردد، و عرض می شود« یا ایها العزیز جئنا ببضاعة مزجاة». دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد. ( المتمسک بذیل الولایة : حسن حسن زاده آملی 14/6/1376)

کد خبر:66557 -


۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

منفی "خبر غیرواقعی" ابزار بایکوت خبـــری برخی از کاربران عزیز در بالاترین

حدود نه روز پیش تحلیلی سیاسی از یکی از پایگاههای خبری – تحلیلی (اینساید آف ایران) [نیویورک عرصۀ رویارویی دو لابی متعارض] بر روی شبکه اجتماعی بالاترین [لینک بالاترین] قرار دادم که در بدو انتشار با منفی خبرغیرواقعی بسیاری از دوستان بایکوت و سرپوش گذاشته شد؛

با گذشت کمتر از ده روز ، آقای مجتبی واحدی در مصاحبه ای با صدای آمریکا خبر دیدار محرمانه احمدی نژاد با رمزی کلارک را با ارائه عکس منتشر کرد ؛ روز گذشته رادیو فردا خبر از مذاکرات محرمانه در نیویورک داد و بسیاری از وبلاگها و سایتها در این باره مطلب نوشتند ؛ قضاوت را بعهدۀ دوستان می گذارم تا آیا براستی درست است که تنها به صرف عدم اطلاع از اخبار و وقایع روز ، با منفی های بی مورد موجب مسدود شدن فضای اطلاعرسانی شوند و جلوی انتشار آزاد اخبار را بگیرند و یا بدلیل آنکه مطلبی به مذاقشان خوش نمی آید آنرا بایکوت کنند؟!


اصل این مطلب به نقل از پایگاه تحلیلی - خبری اینساید آف ایران

www.insideofiran.com


نیویورک عرصۀ رویارویی دو لابی متعارض

اختصاصی اینساید آف ایران ؛ تحلیــــل سیاسی : حضور محمود احمدی نژاد بمنظور شرکت در اجلاس سازمان ملل متحد ، شهر نیویورک را به عرصۀ تقابل و رویارویی دو لابی بزرگ در ایالات متحده مبدل ساخت.

در کنار برنامه های رسمی ای که بطور گسترده در این شهر علیه حضور محمود احمدی نژاد تدارک دیده شده بود مردم آمریکا شاهد تظاهرات گستردۀ مخالفان نظام در نیویورک بودند.

لابی مخالفان نظام جمهوری اسلامی در نیویورک

هرچند ایرانیانی از گروهها و دسته های مختلف در اعتراض به قتل ، جنایت و شکنجه و تجاوز و سرکوب آزادی خواهان ایرانی در این برنامه شرکت داشتند اما سازمان مجاهدین خلق مهمترین نقش را در تهیه و تدارک و برنامه ریزی این اعتراضات برعهده داشت.

هواداران و حامیان سازمان مجاهدین خلق در ایالات متحده خصوصاً در شهر نیویورک ضمن دعوت از گروهها و بسیاری از شخصیتهای شناخته شده آمریکایی با برگزاری سخنرانی های برنامه ریزی شده به بیان مواضع خود در این سخنرانی ها پرداختند.

حامیان و هواداران سازمان مجاهدین خلق دریک همایش ؛ عکس از آرشیو

از مهمترین شرکت کنندگان و سخنرانان در برنامۀ جناح مخالفان حکومت ایران که توسط سازمان مجاهدین خلق در نیویورک تدارک دیده شده بود ، می توان به چهره هایی نظیر جان بولتون سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد و رودآلف ویلیام لوئیز «رودی» جولیانی که در زمان حملات یازده سپتامبر ، شهردار وقت نیویورک بود ؛ اشاره نمود.

جان بولتون سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد (سمت راست) و رودآلف ویلیام لوئیز «رودی» جولیانی در زمان حملات یازده سپتامبر ، شهردار وقت نیویورک بود (سمت چپ)


جان بولتون ضمن سخنرانی در این برنامه ، قویاً خواستار سرنگونی نظام حاکم بر ایران شد. موضعی که دقیقاً سازمان مجاهدین خلق با هدف بیان آن ، این گردهمایی ها را تدارک دیده بود.

رودی جولیانی شهردار اسبق نیویورک از دیگر شرکت کنندگان در این گردهمایی با حضور در تظاهرات مقابل سازمان ملل متحد، در لابی جبهۀ مخالفان نظام اعلام موضع کرد.

عموماً در این لابی ، جمهوری خواهان حضوری داشتند.

لابی مصالحه کاران با نظام جمهوری اسلامی در نیویورک

فعالیت لابی دوم در روزهای حضور دولتمردان ایران در آمریکا در فضایی کاملاً محرمانه و در سکوت کامل خبری و بدور از هیاهوو جنجال خبرنگاران برگزار شد.

ديدار احمدي‌نژاد و رمزي کلارک در اجلاس ضد نژاد پرستي دوربان - ۲ در ژنو - دوشنبه ، ۳۱ فروردين ۱۳۸۸ ؛ عکس از آرشیو

این گفتگوها و تدارک مذاکرات کاملاً بطور محرمانه و بدور از فضای مطبوعاتی برنامه ریزی شده بود.

برخلاف لابی اول که در آن عمدتاً چهره های جمهوری خواه حضور بهم رساندند ، مذاکره کنندگان آمریکایی با دولتمردان ایران در لابی دوم وابسته به جناح دموکراتها در آمریکا بودند.

از اینرو در لابی دوم شخصیتهای وابسته به حزب دموکرات حضوری فعال داشتند.

رهبری لابی دموکراتها در گروه مذاکره کنندۀ آمریکایی را شخصی بنام "رمزی کلارک" برعهده داشت ؛ وی پیشتر سمت وزارت دادگستری در ایالات متحده را عهده دار بود .

از سوی دیگر ، اسفندیار رحیم مشایی در رأس هیأت مذاکره کننده ایرانی با سمت ریاست گروه مذاکره کننده به گفتگو و ملاقات با مقامات آمریکایی پرداخت. ملاقاتهای متعدد مذاکره کنندگان از هر دو طرف ، در راهروهای هتلهای نیویورک بسیار با دقت و ماهرانه تنظیم شده بود.

شاید این آخرین ترکش برای جستجوی راه حلی در ایجاد تعامل میان مماشات طلبان ایران و آمریکا بشمار آید.

اظهارات اوباما در مصاحبه با بی بی سی فارسی حاکی از آن است : هنوز همۀ کورسوهای امید برای اجتناب از درگیری نظامی با ایران در ضمیر رئیس جمهور اوباما خاموش نشده است.

وی آرزو می کند، با تقویت لابی اسفندیار رحیم مشایی ، جناح نظامیان و پاسداران حاکم بر قدرت سیاسی در ایران را تضعیف نماید و خامنه ای را وادار به مذاکره و مصالحه بر سر برنامۀ اتمی اش کند.

اسفندیار رحیم مشایی با برخورداری اختیارات تامّ از سوی علی خامنه ای - رهبر ایران - با سمت کارگزار این مصالحات به نشستهای غیررسمی با لابی دموکراتها فرستاده شده بود.

عکس از آرشیو

از سوی دیگر، انتخاب رمزی کلارک نیز از سوی باراک اوباما - رئیس جمهوری ایالات متحده - با وسواس بسیار خاصی صورت گرفته بود، چراکه وی پیشتر بعنوان معمار تنظیم روابط میان آمریکا با آیت الله خمینی در نوفل لوشاتوی پاریس نقش مهمی را در روابط میان ایران و آمریکا ایفا کرده است.

اسفندیار رحیم مشایی با حضور در این مذاکرات غیررسمی با هدف نمایش حسن نیت ایران در اعلام آمادگی ایران برای بازگشایی سفارت خانه آمریکا در این کشور اعلام آمادگی کرد .

وی علاوه بر دادن قول مساعد جهت صدور روادید به آمریکائیان بمنظور حضور در ایران - در حالیکه طی چهار سال اول ریاست محمود احمدی نژاد بر قوۀ مجریه سمت ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را بر عهده داشت - نسبت به توسعه روابط ایران و آمریکا ابراز امیدواری کرد و خواستار دایر شدن تورها و آژانسهای مسافرتی بمنظور رفت و آمد ایرانیان – آمریکائیان بین دو کشور شد.

پیشتر اسفندیار رحیم مشایی بسیار تلاش کرده بود تا با تأسیس آژانسهای هواپیمایی زمینه مناسب برای رفت و آمد ایرانیان مقیم آمریکا به ایران و همچنین شهروندان آمریکایی به این کشور را فراهم آورد.

قرار بود این سفرها با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی در قالب تورهای مسافرتی با ارائۀ تسهیلات لازم و تهیۀ بلیط برای پروازهای داخلی و اختصاص هتل به این تورها صورت گیرد.

پیشنهادات اخیر اسفندیار رحیم مشایی در شهر نیویورک با اقداماتی که وی طی سالهای اخیر در توسعه روابط ایران – آمریکا در قالب فعالیتهای فرهنگی و گردشگری از طریق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آغاز کرده است ، می تواند فصلی نوین در روابط میان ایران و آمریکا بشمار رود

در شرایطی که سازمان مجاهدین خلق با فراهم آوردن زمینه حضور برخی چهره های سرشناس جمهوری خواه در ایالات متحده نظیر جان بولتون و جولیانی در تلاشند تا همه پلهای پشت سر در بهبود روابط ایران با آمریکا را خراب کنند و زمینه برای درگیری نظامی آمریکا با ایران بمنظور برچیدن نظام حاکمه در ایران را فراهم آورند ، سیاستمداران کهنه کار دموکرات و لابی دموکراتها با دریافت چراغ سبز از سوی پرزیدنت اوباما در صدد طراحی نقشۀ جدیدی برای ایجاد تعامل در روابط میان ایران و آمریکا هستند.

در روزهای آخر حضور احمدی نژاد در نیویورک ، تلاش برای پائین کشیدن فتیلۀ منازعات داخلی میان مجلس و دولت ، از علائم هماهنگی میان نهادهای درون حاکمیت برای دریافت اطلاع از نتیجۀ نشستها و گفتگوی محرمانه ای بشمار می رود که در شهر نیویورک توسط دولتمردان ایران با مقامات آمریکایی بطور محرمانه انجام شد.

اینطور به نظر میرسد که علی خامنه ای - رهبر ایران - با توجه به نقش و موقعیت اسفندیار رحیم مشایی در سفر اخیرش به نیویورک و طرحهای وی در انتظار اخباری امیدوارکننده در روابط میان ایران با آمریکا باشد.

هرگونه استفاده از مطالب و یا بخشی از اخبار با ذکر منبع (اینسایدآف ایران) بلامانع است.

کلیۀ حقوق برای «اینساید آف ایران» محفوظ است.

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

علی خامنه ای : جسم علیلی دارم

عکس منتشر شده از دیدار جانبازان با علی خامنه ای

آتش فشــــان




نیکی پیر مغان


سال‌ها دفـتر ما در گرو صـهـبا بود

رونـق میکده از درس و دعای ما بود

نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمـسـتان

هر چـه کردیم به چشم کرمـش زیبا بود

دفـتر دانـش ما جملـه بشویید بـه می

کـه فـلـک دیدم و در قـصد دل دانا بود

از بتان آن طلب ار حسن شـناسی ای دل

کاین کـسی گفت که در علم نـظر بینا بود

دل چو پرگار بـه هر سو دورانی می‌کرد

و اندر آن دایره سرگـشـتـه پابرجا بود

مـطرب از درد محبت عملی می‌پرداخـت

کـه حـکیمان جـهان را مژه خون پالا بود

می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی

بر سرم سایه آن سرو سـهی بالا بود

پیر گـلرنـگ مـن اندر حـق ازرق پوشان

رخصـت خـبـث نداد ار نه حکایت‌ها بود

قـلـب اندوده حافـظ بر او خرج نـشد

کاین معامـل به همه عیب نـهان بینا بود

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

خانه سالار ملی به خرابه تبدیل شده است


خانه باقرخان سالار ملی در نتیجه عدم توجه مسئولان مربوطه به خرابه تبدیل شده است.

این خانه هم اکنون در وضعیت بسیار بدی به سر می برد و قسمت عمده ای از آن در حال تخریب است.

" تراب محمدی " مدير كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري آذربايجان شرقي با اظهار بی اطلاعی از وجود خانه ی باقرخان سالار ملی در تبریز توضیحات بیشتر در این زمینه را به بررسی کارشناسان میراث فرهنگی آذربایجان شرقی محول کرد.

این در حالی است که شنیده می شود بزودی در محل این خانه مجتمع تجاری احداث خواهد گردید. خانه سالار ملی در زمان مشروطه محل برگزاری بسیاری از جلسات مشروطه خواهان بود. هم اکنون عکس هایی از این خانه در موزه تبریز قرار دارد.

این خانه در حوالی میدان قطب (قورد میدانی) در کوچه ای که به یاد و نام سالار ملی "کوچه سالار" نامیده شده است قرار دارد.

لازم به یادآوری است ، عدم توجه مسئولان وقت میراث فرهنگی به حفظ حریم مسجد کبود و صدور اجازه ساخت و ساز در اطراف این بنا در سالهای گذشته باعث گردید تا فیروزه جهان اسلام برای همیشه از فهرست بناهایی که قرار است ثبت جهانی شوند کنار گذاشته شود.

گذشته از آن ضعف مسئولان میراث فرهنگی باعث گردید تا از محوطه تاریخی عصر آهن 2 که در محوطه مسجد کبود پیدا شده بود به جز 10 – 20 قبر باستانی بقیه آثار مربوط به تمدن چهار هزار سال پیش تبریز در زیر صدها تن بتن مدفون شوند.

شمس و مولوی - قسمت هفدهم


شمس و مولوی - قسمت شانزدهم


شمس و مولوی - قسمت پانزدهم


شمس و مولوی - قسمت چهاردهم


شمس و مولوی - قسمت سیزدهم


شمس و مولوی - قسمت دوازدهم


شمس و مولوی - قسمت یازدهم


شمس و مولوی - قسمت دهم


شمس و مولوی - قسمت نهم


شمس و مولوی - قسمت هشتم


شمس و مولوی - قسمت هفتم


شمس و مولوی - قسمت ششم


شمس و مولوی - قسمت پنجم


شمس و مولوی - قسمت چهارم


شمس و مولوی - قسمت سوّم


شمس و مولوی - قسمت دوّم


شمس و مولوی - قسمت اوّل


۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

نقدی بر برنامه پرگار ، تصوف در ایران

ایمیلی به دستم رسید از یکی از دوستان ، بر روی لینک که آدرس بی بی سی را با خود داشت کلیک کردم ، با خوشحالی با موضوعی برخوردم تحت عنوان " تصوف در ایران " ، از خوشحالی در پوستم نمی گنجیدم ولی پیش از آنکه صحبتهای اولیه مجری برنامه که توضیحی بر موضوعات قابل بررسی در این برنامه می داد ، ادامه پیدا کند روی دکمه توقف برنامه زده و برنامه را قطع کردم تا نوشته های پائین برنامه ویدئویی را با دقت مرور و طبق عادت همیشگی ابتدا اشخاصی که دعوت شده بودند را در گوگل جستجو کنم ، انتظارم این بود که لااقل در میان حضار ایرانی برنامه با یکی از چهره های سرشناس صوفیه در عصر حاضر که عموماً در مجامع آکادمیک و دانشگاهی و در نشریات خارجی زبان در کشورهای اروپایی و آمریکا همچنین در سمپوزیوم ها ، کنفرانسها و سمینارهایی با موضوع تصوف از ایشان به عنوان استاد تصوف دعوت میشود برخورد کنم که طبق عادت خودزنی ای که ما ایرانیان داریم این امر بعید بلکه محال به نظر می رسید.


از قدیم گفته اند کار را به دست کاردان باید سپرد


معمولاً رسم خبرگزاریهای رسمی آن است که در چنین برنامه هایی یک متخصص و یک منتقد را همزمان دعوت می کنند البته که انصافاً دکتر لئونارد لویزن (آمریکایی) پژوهشگر ادبیات و تصوف دردانشگاه اگزتر انگلستان اگر نبود پس چه کسی می توانست در این برنامه از فرهنگ غنی ما ایرانیان در برابر سایر حضار ایرانی دفاع کند؟!


وگرنه دوستان حاضر در این برنامه که به ظاهر خود را ارادتمند به حافظ و مولانا و سعدی و عطار می نمودند، همان با فرهنگ اصیل عرفانی ما می کردند که طی این سی سال اخیر بر عرفان و تصوف گذشت و می گذرد . (حاکمیت تصوف و عرفان را فرقه گرایی یا فرقه انحرافی و ضاله می شمارد)



اگرچه از همان ابتدا که از متخصصان ایرانی تبار این امر دعوت نشده بود ، تا حدودی میشد به نگاه یک طرفه این برنامه به بررسی تصوف در ایران و تأثیر تصوف بر مدرنیسم پی برد.


حاشیه :

چندی پیش یکی از بستگان می گفت خواهرم در تماسی با من گفته است (نقل قول از یک دوست) از آنجا که می دانم تو گرایشات صوفیانه داری می خواستم بپرسم مولانا و حافظ صوفیه را تکفیر کرده اند؟! نقل قول از دوستم : من پرسیدم چطور؟ تا آنجا که من بخاطر دارم مولانا و حافظ خود صوفی بودند ولی صوفی نماها را دوست نداشتند و اشعاری در مذمت ایشان گفته اند و این فقط منحصر به صوفیه نیست بلکه در هر کیش و عقیده ای عده ای خود را منتسب به آن کیش و آئین می کنند ولی در عمل از درون باوری به آموزه های راستین آن مکتب اعتقادی ندارند و این چنین موجبات انحراف افکار عمومی را فراهم می آورند.


خواهر دوستم در پاسخ گفت : هیچی برای این پرسیدم که معلم ادبیاتمان در مدرسه گفته است که مولانا و حافظ و سعدی عارف و صوفی نبوده اند و آخوند بوده اند و صوفیه را تکفیر کرده و حکم به کشتن آنها داده اند.



ادامه بحث :

استدلالات آقای آشوری و آن دو بانویی که در این برنامه حضور داشتند سریعاً ذهن را به هدفدار بودن این برنامه در موضعگیری جانبدارانه و یک طرفه از نقش تأثیرگذار تصوف در اعصار و قرون متمادی بر فرهنگ غنی ایران زمین متواتر می ساخت .


خصوصاً آنجا که آقای آشوری اشعار دیوان سعدی و مولانا و حافظ را به قرص دیازپام و یا داروی تزریقی به بیماران روانی تشبیه می کند .


و یکی از بانوان به گفتۀ خودشان مقام شامخ استاد حافظ را خالی از نقد می دانند (!) ولی در میزگرد معتقد به عدم برخورداری از کارآیی افکار حافظ و کیش حافظ در دنیای مدرن امروزی هستند [ حافظ ،عارف و صوفی نامدار ایران زمین ] و نقش غنای فرهنگی تصوف در ایران را کارآمد و کافی برای تسلی جامعه امروز ایران نمی دانند. (مدرنیسم)

و آن بانوی دیگری که می گوید تصوف کارکردی در دنیای مدرنیته ندارد.

از یک سو می گوید کل تصوف ما ادبیات ماست و مدرنیسم روی ادبیات ماست ؟! و به این ترتیب نتیجه می گیرد که تصوف نتوانسته کاری کند که مردم تصور نکنند که جهان سومی هستند.


نقل قول خانم دانش : (شخصاً قادر به درک این بخش از اظهارات ایشان نشدم که ایشان بالاخره سعی داشتند بگویند ادبیات ما که برخاسته از تصوف است و در عین حال تأثیرگذار بر جامعه چرا به اینجا نرسیده که دین یک امر شخصی است و ما جهان سومی نمی خواهیم باشیم؟!؟ ) [اساساً استدلال منطقی میان ارتباط اینها با هم را به ذهن متواتر نمی سازد.]

تصوف چند هزار سال تاریخ دارد از زمان باستان ما آموزه های عرفانی داشته ایم به تعبیر سهرودی اگر فرض را براین بگذاریم که تزکیه نفس تأثیر پذیر بوده بر افراد جامعه ، گروههای اجتماعی که بسته هستند در درون خودشون از این گفتمان تأثیر می گیرند( یعنی اشاره شان به جمع های صوفیانه است که بسته و منزوی هستند و با مردم ارتباط ندارند) [کذب محض است چراکه صوفیه همیشه در میان مردم بوده و به رسالت اجتماعیشان به عنوان بخشی از جامعه حتی بیش از سایرین عمل کرده اند.]

چرا خرد جمعی جامعه به این نرسیده که دین یک امر شخصی است ؟ !

من در قبال مدرنیسم این حرف را می زنم ، مدرنیسم روی ادبیات ما [اینجا جمله رها میشود] کل تصوف ما ادبیات ماست و روی دریچه ای که دست گذاشته و توانسته مدرنیسم را وارد ایران کند ادبیات بوده ، چرا خرد جامعه را نتوانسته به آن سطحی برساند که بگوید من نمی خواهم جهان سومی باشم؟

پایان نقل قول

و البته دکتر لویزن در پاسخ اشاره ظریفی داشتند:

سعدی شیرازی :


باطل است آنچه مدعی گوید

خفته را خفته کی کند بیدار


از آنجایی که مغز کارکرد یک بعدی دارد یعنی آنچه می پندارد را درست میشمارد ، گمان عموم انسانها بر این است که آنچه می اندیشند همان عین واقعیت است. [در همین زمینه استدلال دوستمان این بود که شعرا شعر را برای مردم می گفتند پس اگر مردم نمی فهمیدند چرا می گفتند این کارکرد اجتماعی ندارد؟!؟ یعنی ارتباط متقابل میان شعر شعرا و میزان فهم مردم باید به اجبار برقرار باشد.]


خود غلط بود آنچه می پنداشتیم


اتفاقاً در روشها و متدهای بکار گرفته شده در مکتب تصوف که آقای لویزن با دقت به آن اشاره کردند ، محاسبه ، مراقبه ، مرابطه ، ذکر و فکر ، محاسبه اولین درسی است که به سالک آموزش داده میشود که کارکرد مغزش را در یک آئینه به تصویر بکشد.


به این ترتیب یاد می گیرد که هر چه می پندارد را درست نشمارد.


استدلال حضار در این برنامه بیشتر از آنکه یک موضوع اجتماعی (تصوف در ایران و مدرنیسم) را به چالش بکشد یک مصاحبه کودکانه را به نمایش می گذارد وقتی متفق القول چهار شرکت کننده ایرانی تبار در آن سعی داشتند تصوف را در تضاد با مدرنیته و نیازهای امروز بشری جلوه دهند.



به این ترتیب با کمال تأسف باید بگویم خبرگزاری رسمی ای نظیر بی بی سی بهتر بود در چنین برنامه ای از یکی از چهره های سرشناس و شناخته شده تصوف امروز ایران دعوت می کردند تا لااقل در جایگاه تخصصی به این موضوع پرداخته شود و حق مطلب ادا شود که البته با حضور دکتر لویزن هم تا حدودی شد.


باز هم از دکتر لئونارد لویزن برای حفظ غنای فرهنگ ایران و ایرانی سپاسگزارم.


و انصافاً که بهتر است مولانا روزی از افغانستان روزی از ترکیه و روزی دگر از جای دگر سر بر آرد تا ایران ، چون لااقل شاید ارزش غنای فرهنگی ای که این بزرگواران به ایران و ایرانی می بخشیدند نزد دیگران محفوظ تر باقی بماند تا ما که عرفا وشعرا را از آن خود می دانیم.


البته شاید علت هجرت و بی خانمانی صوفیان در هر دوره ای همین باشد ، کمتر صوفی ای پیدا میشود که در شهر خود از دست و زبان مردمش در امان باشد.


همیشه مادرم می گفت غربی ها چیزای خوب مارو می گیرن و چیزای بدشون رو به ما می دهند در جامعه ای که امروز غرب به علت گرفتار آمدن در مادیّات (به نوعی مدرنیته مورد نظر حضار در برنامه) و تهی شدن از معنویت چنگ بر جایی می زنند تا تسکینی بر روح خود بیابد و رسالت آفرینش خود را به منزلۀ پیشرفتهای علمی دریابند (بررسی پیدایش جهان [بیگ بانگ] ، علل آفرینش انسان و آمدن انسان بر روی کره خاکی و بررسی تجربه نزدیک به مرگ با شیوه های علمی ووو ...) و آنرا در مطالعه اشعار حافظ و مولانا و سعدی و دف نوازی و نی نوازی می یابند ما غنی ترین فرهنگ ایرانی (تصوف) را به چالش می کشیم و آنرا فاقد کارآمدی لازم برای رفع مشکلات اجتماعی امروزمان می دانیم (البته این برخاسته از القاء نگرشی است که حاکمیت خصوصاً در سی سال اخیر از تصوف و عرفان در ایران در میان اقشار اجتماعی جا انداخته) در حالیکه تصوف و عرفان از اساس برای اخلاق و انسانیت (انسان سازی) آمده و آنچه جامعه مدرن امروز بیش از هر چیز از آن رنج می برد فقدان انسان و انسانیت است.


پاینده باشید.